پردیس فاطمه الزهرا (س) تبریز (خواهران)

مطالبی از حجت الاسلام و المسلمین استاد محسن قرائتی درباره قرآن

    بسم الله الرحمن الرحیم

            أَفَبِهذَا الْحَدیثِ أَنْتُمْ مُدْهِنُون[1]        

خدمت سروران گرامی

سلام علیکم

طبق معمول هر سال همین که به ماه رمضان نزدیک می­شویم دقایقی از وقت شما را درباره یکی از مهمترین مسائل می­گیرم و از اینکه کار قرآن به جایی رسیده که باید مثل من این حرف­ها را بزند (که از دهانم بزرگتر است) شرمنده­ام.

- آیا می دانید به ما دستور داده­اند که هر گاه فتنه ها مانند پاره­هایی از شب تار به شما روی آورد به قرآن پناه ببرید؟ (فَإِذَا الْتَبَسَتْ‏ عَلَیْکُمُ الْفِتَنُ کَقِطَعِ اللَّیْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَیْکُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّهُ شَافِعٌ مُشَفَّع)[2]

- آیا می دانید بسیاری از فارغ التحصیلان ما نمی توانند یک صفحه قرآن را بی غلط بخوانند.

- آیا می دانید بعضی به خیال اینکه قرآن از فهم بشر بالاتر است و فهم آن مخصوص اهل بیت علیهم السلام است از تدبر در آن می ترسند، با اینکه خداوند دستور به تدبر داده است و در حدیث می خوانیم: فَمَنْ زَعَمَ أَنَّ کِتَابَ‏ اللَّهِ‏ مُبْهَمٌ‏ فَقَدْ هَلَکَ وَ أَهْلَک‏[3]

  راستی اگر قرآن را نمی توان فهمید پس چگونه به ما دستور داده­اند روایات را بر قرآن عرضه کنیم و اگر ضد آن بود آن روایات را به دیوار بزنیم.

- آیا می دانید مهجوریت قرآن غافلانه نیست زیرا در قرآن می­خوانیم در روز قیامت پیامبر صلی الله علیه و آله می­فرماید : پروردگارا قوم من قرآن را مهجور گرفتند و نمی فرماید قرآن نزد قوم من مهجور بود و مهجور گرفتن با توجه و عمد است. وَقالَ الرَّسُولُ یارَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً[4]

- آیا می دانید این شکایت در چه شرایطی صورت می­گیرد :

الف : در عظیم­ترین و پر مخاطره­ترین دادگاه یعنی روز قیامت

ب : نزد عالی ترین قاضی یعنی خداوند

ج : از محبوب­ترین و بالاترین مقام هستی یعنی پیامبر صلی الله علیه و آله

د : شکایت توسط کسی است که مظهر رحمه للعالمین است.

ه : شکایت پدر از فرزند است. أَنَا وَ أَنْتَ أَبَوَا هَذِهِ‏ الْأُمَّة[5]

و : شکایت با استمداد از کلمه یا رب است.

ز : شکایت از کسی است که امید شفاعت از او داریم. ویل لمن کان شفعاءه خصماءه.

- آیا می دانید مثال ما مثال بیماری است که بجای مصرف دارو مشغول چیدن و تنظیم انواع قرص­هاست.

- آیا می دانید مثال ما مثال مهمانی است که به جای گوش دادن به سخنان صاحب خانه به نقش و نگار در و پنجره توجه می کند.

- آیا می دانید بعضی بجای بیان روح قرآن آن قدر به نقل اقوال می پردازند که خود قرآن در آن اقوال گم می شود و بعضی آن قدر احتمالات متعدد را مطرح می کنند که حتی محکمات قرآن، متشابه می شود.

- آیا می دانید در بسیاری از سخنرانی ها سهم تاریخ، تحلیل سیاسی، شعر و خواب و خطابه و روضه و امثال آن داده می­شود ولی سهم قرآن داده نمی­شود با اینکه خداوند به پیامبر صلی الله علیه و آله می فرماید: سخنرانی تو باید درباره بیان قرآن باشد. لِتُبَیِّنَ للنَّاسِ مانُزِّلَ إِلَیْهِم[6]

- آیا می دانید تلاوت زیبا در مواردی به هنرنمایی تبدیل شده است.

- آیا می­دانید بیان صحیح از قصه­های قرآن برای نوجوانان اندک است.

- آیا می دانید در بسیاری از حوزه­ها و نزد بسیاری از مدرسین تدبر در قرآن درس جنبی است نه اصلی.

- آیا می دانید توجه به کتاب مخلوق بیش از کتاب خالق است.

- آیا می دانید که به آیه خُذِالْکِتابَ بِقُوَّةٍ  عمل نکرده­ایم.

- آیا می دانید کلمه اقامه در قرآن در چهار جا به کار رفته است:

أَقیمُوا الدِّین[7]

أَقیمُوا الْوَزْنَ[8]

أَقیمُوا الصَّلاةَ[9]

وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجیلَ وَما أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ مِنْ رَبِّهِم‏[10]

- آیا می دانید قرآن ذکر است. إِنَّانَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْر[11] و اعراض از آن زندگی نکبتی را به بار می آورد. ( وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکا[12].

- آیا می دانید که عظمت ماه مبارک رمضان به روزه نیست بلکه به نزول قرآن است: شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآن‏[13]  و نفرمود: شهر رمضان الذی کتب فیه الصیام

- آیا می دانید که امام رضا فرمود نماز بر مردم واجب شد تا قرآن از مهجوریت بیرون آید: عَنِ الرِّضَا ع أَنَّهُ قَالَ‏ أُمِرَ النَّاسُ بِالْقِرَاءَةِ فِی الصَّلَاةِ لِئَلَّا یَکُونَ الْقُرْآنُ مَهْجُوراً مُضَیَّعا[14]

سروران گرامی باید به پا خیزیم و اگر غفلت یا تقصیر و قصوری بوده از خداوند عذر خواهی کنیم و از امروز قرآن را جدی بگیریم. خُذِ الْکِتابَ بِقُوَّةٍ[15]

نکاتی به نظر می رسد که بیان می­کنم عزم و تصمیم با شما ولی بدانیم اگر عزم نداشته باشیم مثل پدرمان حضرت آدم قابل توبیخیم که قرآن می فرماید: َوَلَمْ نَجِدْلَهُ عَزْما[16]

همه به پا خیزیم و برای خدا و شادی دل پیامبر صلی الله علیه و آله و چشیدن مزه قرآن و چشاندن آن مزه به دیگران یک نهضتی ایجاد کنیم .

دلایل رفتن به سراغ قرآن

  1. به دلیل جمله (لا تحصی عجائبه)[17] می­فهمیم مجموعه عجائب قرآن نزد کسی جمع نیست.
  2. به دلیل جمله (لا تفنی عجائبه)[18] می­فهمیم حقائق قرآن کهنه نمی­شود.
  3. به دلیل نیاز ما به شفاعت باید به سراغ قرآن برویم  و به شافع مشفع متوسل شدیم.
  4. به دلیل مبارک شدن خودمان باید به قرآن توجه کنیم زیرا  قرآن هم خودش مبارک است (کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ مُبارَک)[19] و هم در شب مبارکی نازل شد (إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی‏ لَیْلَةٍ مُبارَکَة)[20] و هم محل نزولش مبارک است. (بِبَکَّةَ مُبارَکا)[21]
  5. به دلیل آنکه بیشترین استقبال مردم در نمایشگاه کتاب فروش کتب تفسیری بوده ما باید این تقاضای درست را پاسخ دهیم.

چرا قرآن مهجور است؟

  1. جمود بر الفاظ و نچشیدن و نچشاندن روح آیات.
  2. توقف در چارچوب صوت و تجوید و غفلت از جمله ( َحتَّی تَعْلَمُوا ماتَقُولُون)[22] سرگرمی بیش از حد به مسائل جانبی و حاشیه­ای، ما را از اصل باز می­دارد. نظیر کسانی که دور استخر می­دوند و شیرجه نمی­روند.
  3. تبلیغ از اینکه قرآن را نمی­فهمیم و فهم قرآن مخصوص خواص است.
  4. بی توجهی یا کم توجهی به قرآن یعنی کم توجهی به همه چیز چون قرآن هم (تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ‏ء)[23] است  و هم (وَ تَفْصیلاً لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ)[24]
    قرآن شفا است و دارو خوردنی است نه برای نمایش و چیدن در روی میز
  5. بیان نشدن زیبایی­های قرآن  همانگونه که زیبایی­های ادعیه و احادیث کمتر مطرح شده است.
  6. به دلیل آنکه قرآن حتی در شب قدر هم که شب نزول آن است، سهمی کمتری دارد. ( در شب قدر سهم دعا و تاریخ و سخنرانی و روضه بیشتر از سهم تفسیر است ).
  7. گاهی به قدری خود را حقیر می­پنداریم که جرات تغییر یک مثال غلط و کهنه را نداریم مثلاً به جای ضرب زید عمرا بگوییم (ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً)[25] و یا (رحم الله عبدا)
  8. آیات عظام وحید- فاضل لنکرانی- مکارم شیرازی- سبحانی- آیت الله فلسفی برای قبول داشتن ناله من یا یک روز کل درس را تعطیل و یا درسی را کوتاه کردند تا من این ناله را سر دهم و مطمئن شدم که ناله حق است و گاهی به فکرم رسید سر زده در مجالس مهم بروم و ناله کنم.
  9. چون انس ما با فهم و تفسیر قرآن کم است بسیاری از مطالب نادرست در فرهنگ ما رخنه کرده مثل اینکه می­گوئیم شخصی به پیامبر گفت روزی به خطا چوبت به بدن من خورد باید قصاص کنم و پیامبر برای قصاص حاضر شد. اگر قرآن را فراموش نکرده باشیم باور داریم که این ماجرا با قرآن سازگار نیست زیرا حضرت از هر جهت معصوم است ( عصمت مطلقه دارد ) چشم او معصوم است (ما زاغَ الْبَصَرُ)[26] بیان او معصوم است (وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‏)[27] دل او معصوم است (ما کَذَبَ الْفُؤادُ)[28] اگر دست حضرت خطا کند از کجا فکر و زبانش خطا نکرده باشد و این شک سبب می­شود که حجت بر ما تمام نباشد در حالی که قرآن می­فرماید: (فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ)[29] به علاوه عمل خطایی قصاص ندارد.

چه کارهایی باید انجام شود.؟

وظایف علما و فضلا

  1. به دلیل اینکه قرآن (بَیانٌ لِلنَّاسِ)[30] باید تفسیر روانی با بیان روز برای نوجوانان و عموم نوشته شود چون آنان مصداق ناس هستند و تفسیر برای این افراد کم است.
  2. به دلیل کارایی بیشتر گوش که قرآن همیشه نام گوش را قبل از چشم می­برد و می­فرماید: (إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤاد)[31] باید تفاسیر صوتی متنوع تهیه شود.
  3. همانند کلمات قصار امیرمومنین (علیه السلام) و آبیاری قطره­ای باید تفسیر کوتاه و قطره­ای نوشته شود.
  4. به دلیل آیه (لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ)[32] باید محور منابر بیان آیات قرآن باشد.
  5. به دلیل آیه (فَذَکِّرْ بِالْقُرْآنِ)[33] باید مواعظ برخواسته از قرآن باشد.
  6. به دلیل آیه (ْقُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ)[34] باید استدلال­های ما قرآنی باشد.
  7. به دلیل فرمان خدا به ربانی شدن ما در آیه (وَلکِنْ کُونُوا رَبَّانِیِّینَ بِما کُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْکِتابَ وَ بِما کُنْتُمْ تَدْرُسُونَ)[35] ( دو بار کلمه کُنْتُمْ و دو فعل مضارع که برای استمرار است معلوم می­شود ) باید تدریس قرآن دائمی و محوری باشد. ( نه درس جنبی و  حاشیه­ای و اوقات فراغت)
  8. به دلیل آیه (أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ)[36] می­فهمیم تدبر واجب است زیرا خداوند برای کار مستحبی توبیخ نمی­کند.
  9. به دلیل آیه (وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ)[37] ( تأکیدات و انحصاراتی که در این جمله هست ) می­فهمیم که تنها کشتی بی سوراخ قرآن است و سایر امور کاستی و نقص  دارند یعنی در تاریخ، تحلیل­های سیاسی، روایات، اشعار، رویاها، و  مکاشفات احتمال انحراف هست چون تضمینی برای حفاظت آنها نیست.
  10. به دلیل آیه (لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى‏ جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ)[38] که در آن قرآن خود را دینامیت می­داند مبلغ قرآنی باید متحول کننده و زیر رو کننده باشد.
  11. به دلیل اینکه قرآن نور است، اگر ما با قرآن نباشیم با نور نیستیم و کسی که با نور نباشد نمی­تواند دیگران را به نور راهنمایی کند. (یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّور)[39]
  12. به دلیل سفارش و وصیت حضرت علی (ع) که فرمود : (اللَّهَ‏ اللَّهَ‏ فِی‏ الْقُرْآنِ‏ فَلَا یَسْبِقُکُمْ إِلَى الْعَمَلِ بِهِ أَحَدٌ غَیْرُکُم‏)[40] باید بدانیم که اگر ما تفسیر مفید عرضه نکنیم دیگران تفسیر غلط را به مردم القاء خواهند کرد.
  13. به دلیل اینکه اشتغال یقینی برائت یقینی لازم دارد باید از خود بپرسیم با این درس­ها و مطالعات حق قرآن را اداء کرده­ایم یا نه؟ و آیا برائت یقینی پیدا کرده­ایم یا نه؟
  14. به دلیل کلام حضرت امیر که می­فرمایند: (بحر لایدرک قعره)[41] نباید خیال کنیم که بالاتر از تفاسیر موجود  تفسیری نیست.
  15. کسانی که توان تدریس تفسیر دارند تفسیر را وارد حوزه درسی خود نمایند یعنی برنامه­ریزی حوزه جوری باشد که هر طلبه حداقل در هر سال با یک جزء تفسیر آشنا شود.
  16. اهل منبر نیمی از سخنرانی خود را به بیان آیات قرآن اختصاص دهند.

وظایف دانشگاهیان

  1. نهضتی باید راه بیفتد تا در هر دانشکده­ای آیات و روایات مربوط به آن رشته جزء متون درسی آنان باشد و به دلیل آنکه معجزه هر پیغمبری با فرهنگ مردم زمان خود تناسب داشته باید برای هر رشته­ای تفسیر ویژه­ای نوشته شود.
  2. بسیاری از آیات قرآن خود موضوعی برای رساله های علمی است که بایستی در رشته­های مختلف به آن پرداخته شود.
  3. قرآن باید مبنای بسیاری از پژوهش­های علمی در باره زمین و زمان و خلقت و... قرار گیرد.

وظایف هنرمندان

  1. به دلیل آنکه داستان­های قرآن حقیقی است. (نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ نَبَأَهُمْ بِالْحَق)[42] ( نه خیالی و بافتنی ) باید   فیلم­سازان ما به جای فیلم­های بافتنی و خیالی و کم محتوا سراغ حقایق واقعی بروند.
  2. به دلیل آیه (وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْر)[43] باید کتیبه­ها و کاشی­کاری­هایی که خواندن آنها میسر نیست تغییر یابد.
  3. لازم است فیلم ها و سریال هایی که تفسیر را به صورت مصور و مستند ارائه می دهند تولید شود.
  4. صدا و سیما از قصه ها و آیات کوتاه با هنر و نمایش و یا از مثال­های قرآن با امکانات هنری خود بهره گیرد.

وظایف مسوولین و مدیران

  1. به دلیل حدیث (ِاقْرَأ وارْق‏)[44] باید شهریه و جوایز و ارتقائات بر اساس قرآن باشد. چون پیامبر (ص) در اُحد اول به جنازه کسی که قرآن بیشتر بلد بود نماز خواندند باید مزایا بر اساس قرآن باشد. پیامبر (ص) در جبهه پرچم را از دست یکی گرفت و به دیگری داد و فرمود: چون دیدم او با قرآن آشناتر است. ما نیز باید در مسئولیت­ها و عزل و نصب­ها سهم قرآن را فرموش نکنیم.
  2. برای بهبود وضع اقتصادی باید به سراغ قرآن برویم زیرا می­فرماید اگر مردم کتاب آسمانی را بپا دارند برکات از آسمان و زمین بر آنان می­بارد.( وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجیلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَکَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ)[45]
  3. نهضتی باید تا فارغ التحصیلان آموزش و پرورش و دانشگاه ها بتوانند قرآن بخوانند و با آن انس بیشتری پیدا کنند.
  4. نهضتی باید تا پایان نامه­های علوم قرآنی در دانشگاه­ها از بایگانی خارج و در دسترس قرار گیرد.
  5. نهضتی باید تا هم وزن موقوفات برای امام حسین و اهل بیت موقوفاتی برای قرآن قرار داده شود.
  6. نهضتی باید که به تعداد جلسات عزاداری امام حسین علیه السلام جلساتی هم برای قرآن باشد. ( زیرا که پیامبر فرمود قرآن و اهل بیت هرگز از هم جدا نمی­شوند )
  7. به دلیل جمله ( فاضربوه علی الجدار ) باید هر طرحی که ضد قرآن است به دیوار زده شود مثلاً طرح کنترل نسل ضد این آیه قرآن است که می­فرماید: (وَ اذْکُرُوا إِذْ کُنْتُمْ قَلیلاً فَکَثَّرَکُمْ)[46]
  8. به دلیل آیه (إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاس)[47] باید نظام مهندسی ما قبل از تأسیس هر شهرکی مسجد آنجا را بسازند. همچنین خانه های خدا باید محل ترویج و تفسیر کتاب خدا باشد نه این که بیشتر در مجالس ختم به قرآن پرداخته شود. ائمه جماعات نیز بویژه برای ماه قرآن و فصل تابستان برای جلسات تفسیر خود را آماده کنند.
  9.  به دلیل آیه (طَهِّرا بَیْتِیَ)[48] باید خادمان مسجد از سالمندان و نوجوانان باشند (مانند ابراهیم و اسماعیل علیهم السلام) تا بتوانند همه را به مسجد جذب کنند.

عقب ماندگی­ها و کمبودها را با تمسک به قرآن جبران کنیم.

  1. نسخه زندگی مسلمانان را در بلاد کفر باید در اصحاب کهف جستجو کنیم.
  2. نسخه تعطیلات چند ماهه تابستان را می­توان در آیه (لِإیلافِ قُرَیْشٍ) جستجو کنیم.
  3. نسخه ساخت و ساز چند قرنی را باید در سد ذوالقرنین جستجو کنیم.
  4. به دلیل حدیث (مَنْ أَرَادَ الْعِلْمَ فَلْیُثَوِّرِ الْقُرْآن‏)[49] ما باید قرآن را کتاب علم بدانیم نه فقط کتاب تبرک و مقدس
  5. به دلیل آیه (آیاتٌ لِلسَّائِلین)[50] باید پاسخ سوالات خود را از قرآن دریافت کنیم.
  6. به دلیل آیه (لَوْنُها تَسُرُّ النَّاظِرینَ)[51] می­فهمیم که انواع رنگ­ها در روحیه­ها اثرات مختلفی دارند.
  7. به دلیل سفارش تدبر در طول تاریخ می­فهمیم نباید به تفسیرهای موجود قناعت کنیم بلکه باید ضمن مطالعه آنها خودمان نیز برای مشکلات فردی و اجتماعی از قرآن نسخه بپیچیم.
  8. به دلیل مورد اتفاق بودن قرآن میان شیعه و سنی و همه مذاهب اسلامی هرچه بیشتر باید به قرآن تکیه کنیم.
  9. به دلیل آیه (قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ لَسْتُمْ عَلى‏ شَیْ‏ءٍ)[52] معلوم می­شود با دوری از قرآن پوچ هستیم ولی از پوچی خود خبر نداریم وحتی از (کَمَثَلِ الْحِمار[53] / کَالْحِجارَةِ)[54] هم عقب­تر افتاده­ایم.

این آرزوها آغازی است که می توان از ماه رجب و شعبان و رمضان کمک گرفت زیرا ماشین­هایی که هوا گرفته در سرازیری­ها روشن می شود و سرازیری عبادات و قرآن ماه رمضان است.

در پایان، این ناله ی هدهدی بود نزد سلیمان­ها که اگر سلیمان­ها توجه فرمایند بالقیس­های دنیا به اسلام رو خواهند آورد ولی اگر بگویند این هدهد پرنده کوچکی است و حرف او الزام آور نیست حرکتی صورت نخواهد گرفت.

 

[1]. واقعه،81.

[2]. کافی، ج 2، ص 599.

[3]. بحار الانوار، ج 89، ص 90.

[4]. فرقان، 30.

[5]. بحار الانوار، ج 36، ص 11.

[6]. نحل،44.

[7]. شوری،13.

[8]. الرحمن،9.

[9]. بقره،43.

[10]. مائده،66.

[11]. حجر،9.

[12]. طه،124.

[13]. بقره،185.

[14]. من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 310.

[15]. مریم، 12.

[16]. طه،115.

[17]. کافی، ج 2، ص 599.

[18]. نهج البلاغه، ص 61.

[19]. ص،29.

[20]. دخان،3.

[21]. آل عمران،96.

[22]. نساء،43.

[23]. نحل،89.

[24]. انعام، 154.

[25]. ابراهیم،24.

[26]. نجم،17.

[27]. نجم، 3.

[28]. نجم،11.

[29]. انعام،149.

[30]. آل عمران،138.

[31]. اسراء، 36.

[32]. نحل،44.

[33]. ق،45.

[34]. بقره،111.

[35].آل عمران،79.

[36]. نساء،82.

[37]. حجر،9.

[38]. حشر،21.

[39]. بقره،257.

[40]. کافی، ج 7، ص 51.

[41]. الغارات، ج 1، ص 178.

[42]. کهف،13.

[43]. قمر،17.

[44]. مکاتیب الائمه، ج2، ص 206.

[45]. مائده،66.

[46]. اعراف،86.

[47]. آل عمران، 96.

[48]. بقره،125.

[49]. مجمع البحرین، ج 3، ص 238.

[50]. یوسف،7.

[51]. بقره،69.

[52]. مائده،68.

[53]. جمعه،5.

[54]. بقره، 74.